همزمان با آغاز اردوهای راهیان نور، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای در ویژهنامهای با عنوان «پلاک»، به مرور رهنمودهای حضرت آیتالله خامنهای درباره روایتگری سیره شهدا، خاطرات و روایت معظمله از پنج فرمانده سالهای دفاع مقدس میپردازد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، همزمان با آغاز اردوهای بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس (راهیان نور)، این پایگاه اطلاعرسانی در ویژهنامهای با عنوان «پلاک»، به مرور رهنمودهای حضرت آیتالله خامنهای درباره روایتگری سیره شهدا، خاطرات و روایت معظمله از پنج فرمانده سالهای دفاع مقدس، بخشی از وصیتنامه این شهدا و خاطرهی کوتاهی از زبان شهید یا همرزمان آنها میپردازد.
* مقاومت به روایت شهید محمد جهانآرا
امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را میدیدیم. بچهها توسط بیسیم شهادتنامه خود را میگفتند و یک نفر پش بیسیم یادداشت میکرد. صحنه خیلی دردناکی بود. بچهها میخواستند شلیک کنند، گفتم: ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آنها را بزنیم، بعد بمیریم. تانکها همه طرف را میزدند و پیش میآمدند. با رسیدن آنها به فاصله صد و پنجاه متری دستور آتش دادم. چهار آرپیجی داشتیم. با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچهها زدند. دومی در حال عقبنشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقبنشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: الله اکبر، الله اکبر... حمله کنید؛ که دشمن پا به فرار گذاشته بود...
نوشته شده توسط : م-ب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از آخرین سفرهای غیررسمی خود به شهر مقدس قم که با هدف بازدید از بزرگان و مراجع عظام تقلید صورت گرفته است، با حضور در منزل آیت الله مصباح یزدی، نزدیک به سی دقیقه با ایشان و خانواده و فرزندان وی به گفتگو پرداختند.
به گزارش رجانیوز، در این دیدار که مشابه حضور پیشین ایشان در بیت آیت الله مصباح یزدی، سرشار از ابراز احساسات و عواطف خانواده مصباح یزدی بود، رهبر معظم انقلاب نکاتی را پیرامون ویژگی های شخصیتی آیت الله مصباح یزدی بیان فرموده و به ابراز احساسات خانواده مصباح یزدی پاسخ گفتند. گزارش بخش هایی از این دیدار را که در فضایی سرشار از ابراز احساسات نسبت به رهبر انقلاب صورت گرفته است را در ادامه می خوانید.
در ابتدای این دیدار، مقام معظم رهبری، بعد از احوالپرسیهای مرسوم خطاب به آیتالله مصباح یزدی و خانواده ایشان فرمودند: جلسه به شدت عاطفی است. عواطف نقش مهمی در ادامه راه و اقامه حدود الهی و حاکمیت الهی دارند. در انقلاب ما هم فکر به تنهایی نمیتوانست این حرکت عظیم را انجام دهد عواطف هم مورد لطف الهی است. دوستی و دشمنی یکی از معیارها و ملاکهاست. این محبتی که ابراز میشود بر میگردد به لطف حضرتعالی، و سرچشمه جوشان محبت و التفات شما نسبت به ما سرازیر میشود در همه خانواده و مجموعه فرزندان و اهل و همه.
این یک جهت، جهت دوم این که این هم مربوط به شخص من نیست؛ مربوط به معیارها، مربوط به اسلام و انقلاب و مربوط به این راه است. این را الحمدلله من میدانم و خداوند متعال نگذاشته من اشتباه کنم و تصور کنم که این مربوط به شخص من است. میدانم که مربوط به خداست و مربوط به راه است کما این که نسبت به شخص امام(ره) با توجه به عظمت و جذابیتی که امام(ره) داشت همین بود؛ یعنی مردم برای خدا امام(ره) را دوست میداشتند و بدنبال او حرکت میکردند؛ خود ایشان هم این را کاملا میدانست.
نوشته شده توسط : م-ب
پایگاه صالحات - حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه ی علمیه ی قم
آیت الله وحید خراسانی در مورد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) پیشنهاداتی داشتند . یکی از پیشنهاد ها تعطیلی رسمی فاطمیه دوم بود که این انجام شد و پیشنهاد دیگری هم داشتند .
آیت الله خامنه ای به آقا پیام داده بودند که دیگر این پیشنهاد ممکن نیست . حاج آقا شب زنده دار ، استاد بزرگ ما می فرمودند که من آن جا بودم و خودم این را شنیدم که وقتی به آیت الله وحید خراسانی این خبر را دادند و گفتند که آقا فرمودند این کار شدنی نیست ،
آیت الله وحید خراسانی فرمودند : "آیت الله خامنه ای همه حرف هایشان درست است و این که می گویند شدنی نیست ، حتماً شدنی نیست " . یعنی این جور آقا را مورد تأیید قرار دادند که حضرت آیت الله خامنه ای همه حرف های ایشان درست است .
مورد دیگری که باز مستند است ، از عزیزانی که در دفتر آیت الله وحید خراسانی رفت و آمد دارند ، این است که : موقعی که ریاست قوه قضاییه به حاج آقای لاریجانی پیشنهاد شده بود ، ایشان با آیت الله وحید خراسانی مطرح کردند - چون ایشان داماد آیت الله وحید خراسانی هستند –
آیت الله وحید خراسانی فرموده بودند که : " شما بروید برای این ریاست قوه قضاییه " و تعبیر کرده بودند که " این سید تنها است ، اگر شما او را کمک نکنی ، چه کسی او را کمک کند ؟ " .
خوب این حاکی از ارادت آیت الله وحید خراسانی نسبت به آقا است .
باز مورد دیگر این است که آقازاده آیت الله خامنه ای ، حاج آقا مجتبی که ما بالاخره گاهی در درس آیت الله وحید خراسانی با ایشان ارتباطی و گاهی به مناسبتی ارتباطی داشتیم ، ایشان خودشان گفتند :
من در هواپیما نشسته بودم ، داشتم می رفتم مشهد ، آیت الله وحید خراسانی هم در هواپیما بودند و نزدیک هم بودیم . یک وقت آقا روی خود را کردند به من و از روی قیافه فرمودند : " شما آقازاده فلانی هستی ؟ "
گفتم : بله .
آقافرمودند : " درس ما بیایید " ،
نوشته شده توسط : م-ب
حجت الاسلام "علیرضا پناهیان" شنبه شب در اولین جلسه از سلسله نشست های بصیرت با موضوع " خبرگان و انتظارات مردم "در مسجد اهل بیت(ع) قم خاطرنشان کرد: در 10 سال اول انقلاب تلاشهایی برای تضعیف رهبری صورت ولی حوادث مختلف از جمله جنگ تحمیلی به خوبی کارآمدی ولایت را نشان دادو امروز علما باید با وارد شدن در صحنه، برای تقویت ولایت تلاش کنند
پناهیان تصریح کرد: نخبگان جامعه باید برای تقویت جریان نظام ولایی و شخص ولایت فقیه از هیچ اقدامی فروگذار نکنند، شعار کافی نیست بلکه باید در عمل ولایت پذیری نخبگان اثبات شود.
وی ادامه داد: هر کدام از نخبگان جامعه باید بگویند چه سهمی در تقویت ولایت داشته اند و در این زمینه چه کارهایی را انجام داده اند.
پناهیان خاطرنشان کرد: چیزی که امروز نیاز داریم تقویت رهبری جهان اسلام در کشور اسلامی ایران است، اگر کسی امروز رهبری جامعه اسلامی ایران را تضعیف کند رهبر جهان اسلام را تضعیف کرده است.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: ما به یک قیام ملی و نهضت جهانی برای تقویت پایه های ولایت نیاز داریم، اگر کسی بخواهد به قیام مردم منطقه کمک کند باید پایه های ولایت را تقویت نماید.
پناهیان با اشاره به اجلاس آینده مجلس خبرگان رهبری گفت: جهانیان به جلسات مجلس خبرگان رهبری چشم دوخته اند .
پناهیان همچنین گفت: باید در کشور تهدیدات به فرصت تبدیل شود، همه مسوولان نظام اعم از اعضای خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت در برابر این سوال تاریخی قرار می گیرند که برای تقویت ولایت چه کار کرده اند؟
وی ادامه داد: تقویت ولایت فقیه باعث صلابت سیاسی نظام اسلامی و جهان اسلام خواهد شد، انقلاب امروز در مسیر عزت و پیشرفت در حرکت است هرکس از قافله انقلاب عقب بیفتد نمی تواند سر خود را در برابر این ملت بلند کند.
پناهیان یادآورشد: ما در تقویت ولایت نباید دچار محاسبات اشتباه شویم، حمایت از ولایت نباید تندروی و یا افراطی تلقی شود.
وی ادامه داد: نباید کسی جرات حرکتی خلاف جریان ولایت را در ذهن خود خطور دهد، امروز کسی که سخنانی غیر از سخنان رهبری و مشی غیر از مشی رهبری داشته باشد به اعتقاد ما در بستری از نادانی قرار داد و از کمترین درایت سیاسی نیز برخورد دار نیست.
پناهیان ، در قسمت دیگری از سخنان خود با اشاره به وضعیت منطقه گفت: آمریکا در برابر موج اسلام خواهی و استکبار ستیزی توان مقابله ندارد لذا در آینده نزدیک سعی خواهد کرد قیام های مردم را از طریق آشوب از مسیر اصلی خود دور کند.
وی ادامه داد: آنها در آینده دورتر نیز به دلیل اینکه در برابر حرکت اسلام خواهی نمی توانند مقابله کنند دست به ترفندهای جدیدتری خواهند زد از جمله اینکه خود آنها حرکت های اسلام خواهی را در منطقه شکل می دهند.
پناهیان خاطرنشان کرد: اگر انها چنین کاری را انجام دهند به صورت فرامنطقه ای اقدام خواهند کرد، ابتدا از کنار فلسطین اشغالی حرکت خود را آغاز و برای اینکه خاورمیانه را به هم بزنند مرز کشورهای مختلف را نیز به هم می ریزند.
وی ادامه داد: اگر چنین اتفاقی بیفتد که پیش بینی می کنیم خواهد افتاد شبه ظهور سفیانی است . سوفیانی ابتدا شعار اسلام خواهی و ضد استکباری می دهد ولی در پنهان با آنها به توافق می رسد و در نهایت مرزهای کشورها را به هم می ریزد.
نوشته شده توسط : م-ب
روزهای اوج انقلاب در بهمن 57 و قله آن در دهه ی فجر، برای تمامی افرادی که آن روزها را درک کرده اند سرشار از خاطرات و یادهای شورانگیز است. البته کسی که خود در بطن و عمق حوادث و جریانات حضور داشته به صورت طبیعی خاطرات بیشتری خواهد داشت. حال، اگر این شخص کسی مانند رهبر فرزانه ی انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای باشد، تبعاً آن خاطرات جذاب تر و خواندنی تر خواهد بود. در آستانه ی سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، ما نیز به مطالب نقل شده از حضرت آقا رجوع کرده ایم و از میان خیل خاطرات ایشان، چند خاطره را که حال و هوا آن روزها را از دریچه ی دیده بصیر ایشان نشان می دهد، تقدیم می کنیم:
خاطره ای که تا به حال کسی نگفته!
«آمدن بنده به تهران، قبلا قرار بود خیلى زودتر انجام بگیرد. یعنى وقتى من از تبعید برگشتم و آمدم مشهد یک مدتى مشهد بودم و با دوستان تهران کارهاى مشترکى داشتیم که براى انجام آن کارها به تهران بمانم و خود من هم همین قصد را داشتم، لکن چون محرم و صفر در پیش بود و آن دستور امام نسبت به محرم و صفر، رفتم مشهد تا با همکارى دوستان، کارهاى محرم و صفر را در مشهد سامان بدهیم و چون کارها مثل همه جاى دیگر در ارتباط با مردم خیلى دست و پاگیر بود، تظاهرات فراوان و سازمان دادن راهپیمایى هاى مهم و بى سابقه چند صد هزار نفرى مشهد مانع آمدن من از مشهد به تهران مى شد تا این که مرحوم شهید آقاى مطهرى چند بار برایم پیغام فرستادند براى یک کار مهمى باید بیایم تهران و لذا دوستان مشهدى را راضى کردم که بیایم تهران و آمدم.
اما آن کار مهمى که ایشان گفته بودند، این بود که حضرت امام مرا به عنوان عضو شوراى انقلاب معین کرده بودند و من از این قضیه خبر نداشتم که آنها مى خواستند این مطلب را ابلاغ کنند. لهذا این انتصاب حضرت امام موجب شد تا در تهران بمانم و در مدرسه ى رفاه محل تشکیل کمیته ى استقبال استقرار یافتیم تا آن روزهاى بسیار حساس قبل از آمدن حضرت امام و روز دوازدهم بهمن که در این رابطه یک خاطره اى در ذهنم مانده که شاید براى شما هم جالب باشد. آن خاطره ى شبى است که که اعلام شد فرداى آن روز فرودگاه را بستند و بختیار مى خواست این اعلامیه را در رادیو اعلام بخوانند. لذا چون چند نفر از اعضاى شوراى انقلاب با بختیار سوابق البته شاید آن روز اسم شوراى انقلاب را هنوز بر این جمع منطبق نیمى دانستند. مى دانستند که شوراى انقلابى وجود دارد منتها این که چه کسانى مجموعه اى شورا را تشکیل مى دهند برایشان مشخص نبود. لکن به هر حال معلوم بود که یک عده اى با امام ارتباط دارند و بارزترین آنها شهید بهشتى و شهید مطهرى و برخى از برادران دیگرمان مثل آقاى هاشمى و شهید باهنر از جمله کسانى بودند که مشخصا در زمینه ى مسایل تظاهرات و غیر ذلک با امام ارتباط داشتند آن شب یکى از همان آقایانى که با گروه بختیار ارتباط داشت، اعلامیه ى بختیار را که در آن گفته بود مى خواهم براى پاره اى مذاکرات با آیت الله خمینى به پاریس بروم، آورد آن جا و گفت این اعلامیه را بختیار داده و گفته است امام هم با اىن اعلامیه موافقت کرده است و این امر براى ما غیر قابل باور بود که امام ملاقات با بختیار را به این سادگى بپذیرد.
نوشته شده توسط : م-ب
همزمان با سالروز شهادت امامُ الرَّئوف، حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی، اقامه می شود.
به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای، ستاد نماز جمعه تهران اعلام کرد: در آخرین روز از ماه صفر و سالروز شهادت ثامنُ الـحُجَج، امام رضا(ع)، نماز جمعه این هفته، با حضور گسترده مردم مومن و عزادار به امامت ولی امر مسلمین جهان حضرت آیتالله خامنهای، در دانشگاه تهران اقامه می شود.
نوشته شده توسط : م-ب
رهبر معظم انقلاب که در مرقد مطهر امام خمینی (ره) لحظاتی در میان خیل ارادتمندان حضور داشت، به درخواست یکی از حاضران، چفیه خود را به او تقدیم کردند.
به گزارش فارس، رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین روز از آغاز دهه مبارک فجر و در سالروز یومالله 12 بهمن با حضور در مرقد مطهر امام خمینی (ره) و گلزار شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با آرمانهای بنیانگذار کبیر انقلاب تجدید پیمان کردند.
** معظمله درحالی که حجتالاسلام سیدحسن خمینی نوه امام راحل، ایشان را همراهی میکرد، در آغازین ساعات صبح دیروز با حضور در حرم مطهر امام (ره) بر سر مزار رهبر فقید انقلاب و فرزندش فاتحهای قرائت کردند و نماز خواندند.
** مردمی که به قصد زیارت حرم امام خمینی (ره) از شب قبل از دوازده بهمن در مرقد امام حضور داشتند، با دیدن رهبر معظم انقلاب به وجد آمدند و در حالی که از دیدگانشان اشک شوق جاری بود، با سردادن شعارهای "اینهمه لشگر آمده به عشق رهبر آمده "، "ای رهبر آزاده آمادهایم آماده "، "صل علی محمد بوی خمینی آمد " و شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه " نسبت به خلف صالح خمینی بت شکن ابراز ارادت کردند.
ادامه مطلب...نوشته شده توسط : م-ب
گویند شبی ازشب ها که عبدالله بن عمر درجایش آسوده خوابیده بود، پریشان ومضطرب از جای برخواست وبی درنگ به راه افتاد به سمت قصر حجاج بن یوسف ، وقتی به انجا رسید اذن دخول به محضر حجاج خواست وحجاج نیز پذیرفت، به اتاق وی وارد شد وحجاج را در رختخواب یافت، دراین لحظه حجاج لب به سخن باز کرد و گفت: ای عبدالله، برای چه دراین موقع شب به دیدار ما آمده ای؟ عبدالله گفت: ای امیردرخواب بودم که نا خودآگاه به یاد سخن پیامبر افتادم که فرمودند{ هرکس بمیرد وامام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است } سرورم آمده ام که با شما بیعت کنم،حجاج که در تختش دراز کشیده بود واصلا حوصله ی بلند شدن را نداشت ،پایش رااندکی از زیر پتو بیرون آوردوگفت: با پایم بیعت کن.
بله ای مردم، عبد الله بن عمر، که درطول امامت امام علی، امام حسن وامام حسین حضور داشت وبا هیچ کدام بیعت نکرد،آن شب با این وضع خفت بار با انگشت شصت حجاج بن یوسف که تاریخ او را به عنوان خونریز وجنایت کار ترین مردم معرفی کرده بیعت کرد.
اگر کمی بیندیشیم به این واقعه ی اسف بار، خواهیم فهمید که عدم بصیرت کافی در طول تاریخ این به اصطلاح خواص بی خواص را،به کجاها که نکشانده!
حال اگر به زمان خود بیاییم، دراطرافمان به وضوح می بینیم افرادی را که دم از امام و خط امام وخاطرات خود با امام میزنند ،اما از این طرف دست بیعت دراز کرده اند به سمت کسانی که یکی از بزرگترین هدف هایشان این است که تفکرات واندیشه های امام، نه فقط در ایران بلکه از سراسر جهان محو شود، یکی از بزرگ ترین اهدافشان این است که مردم ما بیعت خود را با نا یب امامشان - که دعا میکنیم خدا او را زنده نگه دارد تا پرچم سبز ولایت را به دست امام زمانمان امام مهدی بدهد- بشکنند ومانند مردم کوفه به عهد خود وفا نکنند.
این افراد باید بدانند که فرصت همیشه باقی نیست وبلاخره یک روز کاسه ی صبر این ملت لبریز می شود وفکر نکنند که این مردم آسوده وبی خیال نشسته اندکه هر روز یک نفر بیاید بیانیه ونامه صادر کند، وبهانه اش هم این باشد که به من توهین شده ...،این افراد مثل اینکه به یاد نمی آورند که در سال گذشته و در فتنه ی 88 چه توهین ها به مقدسات و ارزش های این نظام و انقلاب و روحانیت شد وایشان چه سکوت معنا داری کردند اما حالا بعد از آن همه توهین، ایشان لب به سخن باز کرده وبا بزرگنمایی مسائل ،کسانی را که به این انقلاب ونظام این همه خدمت کرده اند را متهم به جنایات بدتر از دوران طاغوت می کنندو به قول یک آشنا باید گفت
"مغالطه ای آشکار است نادیده گرفتن این حقیقت که ما تحت حکومتی زندگی می کنیم که در راس آن یک اسلام شناس دارد واسلام است که در تمام امورساری وجاری است وروحانیت نقش تعیین کننده در هدایت امور داردو نسبت دادن این اتهام که مسئولین کنونی نظام جمهوری اسلامی که خود فرزند این نظام ورشد یافته ی مکتب اسلام و به اعتراف دوست و دشمن ولایت پذیرترین زمام داران در تاریخ ایران اند، از دست نشاندگان ساواک پهلوی و کفار عصر جاهلیت، دین ستیز ترند،پس اگر این گونه است درود بر جمهوری طاغوتی ایران"
این ماجرا ،درست شبیه به عدم بصیرت عبدالله بن عمر است ،عبدالله بن عمر در زمانی که حق وجود داشت با حق بیعت نکرد وبعد از گذشت سالها ،که چند سالی بیشتر به عمرش باقی نمانده بود، با آن وضع خفت بار، با یکی از جنایت کارترین خلفای زمان بیعت کرد.
در پایان خالی از لطف نیست گفتن این جمله از مقام معظم رهبری که فرموده اند:
امام فرمودند: اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من رو بر خواهند گرداند .شاخص اسلام است، شاخص، اشخاص نیستند، این حرف امام (ره) است ،او به ما یاد داد راه را تشخیص بدهیم ،حرکت صحیح را تشخیص بدهیم.
نوشته شده توسط : م-ب
مکاشفه یک پدر شهید درباره آیتالله فاضل لنکرانی و دولت اصلاحات
آقای رحیمیان با نقل یک خاطره از مکاشفه یک پدر شهید در 18 تیر 78گفت: در این مکاشفه ائمه از مرحوم آیت الله فاضل درخواست کرده بودند که به کمک رهبر انقلاب برود.
به گزارش شبکه ایران "حجتالاسلام رحیمیان" نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید در پنجمین نشست ماهیانه سازمان بسیج جامعه پزشکی که در تالار ابن سینا دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد به بیان خاطره ای از یک پدر شهید در مورد رهبر انقلاب پرداخت و گفت: خاطره ای از یک پدر شهید شنیده بودم که از نزدیکان بیت مرحوم فاضل لنکرانی بود. همیشه دوست داشتم این خاطره را از زبان خود ایشان بشنوم. فاطمیه اول امسال به همین منظور راهی قم شدم .منزل مرحوم فاضل جلسه روضه بود. رفتم آنجا و از حاج آقا جواد فاضل فرزند مرحوم فاضل سراغ آن پدر شهید را گرفتم.ایشان آدرسی به من داد و گفت ضمنا یکی از نکاتی که این پدر شهید خواب دیده و بیان کرده محقق شده است.(که در ادامه بیان می کنم).
بنابر گزارش خبر رحیمیان ادامه داد: مشخص شد که این پدر شهید خادم بازنشسته حرم حضرت معصومه (س) است. بنابراین حرم رفتم و بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء آدرس دقیق تری از یکی از خدام گرفتم و راهی منزل این پدر شهید شدم. هنگامی که در را زدیم سریعا باز کردند؛گویا منتظر ما بودند. من از پشت پرده گفتم من فلان کس هستم. گفتند بفرمایید منتظر شما بودیم. ابتدا فکر کردم شاید منتظر فرد دیگری بودند و اشتباها در را به این سرعت به روی ما باز کردند ولی معلوم شد که خیر این طور نبود. بالاخره خدمت این پدر شهید رسیدیم که تازه از بیمارستان و عمل جراحی فارغ شده بودند و فکر کرده بودند که ما برای عیادت ایشان آمده ایم.
نوشته شده توسط : م-ب
شبکه ایران: حیدر رحیم پور ازغدی از مبارزین قدیمی مشهد است که دوستی دیرینه ای با آیت الله خامنه ای دارد. آنچه در ادامه می خوانید روایت رحیم پور ازغدی از زندگی رهبر انقلاب اسلامی که جذابیت فراوانی دارد. عدم ویرایش متن نیز به دلیل نزدیکی به گفتار و جذابیت های روایت حیدر رحیم پور ازغدی است.
درباره نحوه آشنایی خود با رهبر معظم انقلاب و خاطرات مربوط به مبارزات پیش از انقلاب و نقش آیت الله خامنه ای در پیشبرد انقلاب توضیح دهید.
درباره شناخت من از آقا، من هفت سال از آقا بزرگترم. محمدرضا حکیمی هم شش سال یا پنج سال. این داستانش اینه که یک روزی بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ما همه عصبانی که خدایا چی میشه توی مدرسه بودیم. در مشهد روحانیت خط اول نهضت نفت را برعهده داشت. حکیمی هفده هجده ساله بود و من بیست ساله. می گفتیم هر صد سال یک نابغه میاد. جنگ داشتیم که نابغه آینده من هستم یا او؟ او ادبیاتش خیلی خوب بود، ادبیات عربش، من هم سوادم در ادبیات خوب بود ولی ادبیات او بهتر بود. به همین خاطر او می گفت که نابغه آینده من هستم. بنده هم به خاطر کتاب های زیاد بخصوص کتاب های حوزوی که خوانده بودم می گفتم من هستم. یک مرتبه دیدیم یک نوجوان دوازده سیزده ساله از جلوی ما رد شد که به تمام معنا آخوند بود. یعنی نعلین و کفش آخوندی و عبا و عمامه، به تمام معنا. یک الفیه در دستش است و دارد می خواند و الفیه را حفظ می کند و ما بطاعت و الف قد جمع یبصر فیالجت... به یکباره حکیمی گفت (آن نابغه) این است، نه تویی و نه من! بعد ما دیگر ایشان را ندیدیم.
نم یدانم از چه سنی از مشهد برای تحصیلش به قم و تهران رفت. هنوز هم نمی دانم. حالا در مورد اینکه رسائل و مکاسبش را نزد آقا مجتبی خوانده بود یا نزد آیت الله میلانی خوانده بود یا نه نمی دانم. می دانم که در سال 42، یعنی زمانی که بیست و چهار ساله بود به نمایندگی از طرف امام آمد که با علمای مشهد پیرامون مذاکرات درباره ماجراهای سیاسی تماس بگیرد. من ده یازده سال بود که ایشان را ندیده بودم. ما دیدیم که یک طلبه خیلی خوش تیپ و جاافتاده، با علما تماس می گیرد. یعنی با افراد مثل آشیخ حسین و استاد ما آقا مجتبی، با آیت الله میلانی تماس می گیرد و بعداً یکی از اشخاصی که در هماهنگی انقلاب در مشهد و روحانیت مشهد با امام نقش مهمی داشت، ایشان بودند.
ادامه مطلب...نوشته شده توسط : م-ب