مجری:قنوت ، اللهم اهل اکبریا و العظمه
این را که گفت ، گویی در خاطر علی شد زنده یاد یاران ، چابکسوران یا شاید هم پیر جماران .نمی دانم چرا بر روی علی آمده باران.
اما می دانم اشک ، میوه ی مظلومیت است و درخت مظلومیت میوه دار نمی شود مگربا آبیاری خون دل
خون دل ، و تو چه می دانی خون دل چیست؟
خون دل یعنی فریاد این عمار زدند و از دوستان قدیم جواب سر بالا شنیدند.
خون دل یعنی زجه در فراغ عمار ، مالک ، ذوالشهادتین
أین مثل مالک ، أین عمار ، أین ذوالشهادتین
راوی می گوید وقتی آن حضرت این کلمات را می گفت از چشمان مبارکش اشک سرازیر شد.
راوی کجایی؟ که غربت علی پایان ندارد.
این الهمت ، این الخرازی ، این الباکری ، این الچمران
نوشته شده توسط : م-ب
نماز باشکوه عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار شد
دربرابرنسیم: نماز باشکوه عید سعید فطر به امامت حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب، در دانشگاه تهران برگزار شد.
مراسم اقامه نماز عید سعید فطر صبح امروز به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در دانشگاه تهران برگزار شد.
در پایان نماز، مقام معظم رهبری به ایراد سخنانی در خصوص ماه مبارک رمضان و مسائل سیاسی روز جهان پرداختند.
بنا بر این گزارش، مراسم نماز عید فطر با حضور جمع انبوهی از مردم مومن و خداجوی تهران از ساعت 6:45 صبح امروز جمعه با قرائت دعای ندبه، مدیحهسرایی و قرائت قرآن مجید در دانشگاه تهران آغاز شده بود.
سران سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مقامات لشکری و کشوری نیز در این آئین باشکوه حضور داشتند.
نوشته شده توسط : م-ب
گفتوگوی دکتر حدادعادل با مجله "پاسدار اسلام " روایت شد
دربرابرنسیم: به باور من درمیان شخصیتهای درجه اول انقلاب کمتر کسی بهاندازه ایشان با زبان و ادبیات و تاریخ و نیز سبکهای ادبی و شعرای فارسی و در کنار آن با ادبیات، لغت و شعر عربی آشنایی دارد.
به گزارش گروه "فضای مجازی " دربرابرنسیم، مجله "پاسدار اسلام " در جدیدترین شماره خود طی گفتوگویی با دکتر غلامعلی حدادعادل به بیان ناگفتههایی از سیره حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب پرداخته است.
** در مقدمه این گفتوگو آمده است:
آنچه در پی میآید متن کامل گفتوشنود «پاسدار اسلام» با دکتر غلامعلی حدادعادل در بازشناسی سلوک فردی و اجتماعی رهبر معظم انقلاب است که طی دو جلسه انجام پذیرفته است. دکتر حدادعادل در بیان این ناگفتهها با احتیاط و دقتی خاص سخن گفت، زیرا به نیکی میدانست انتشار این سنخ روایات عمدتاً ناخشنودی رهبری را در پی داشته است.آنچه موجب گشت تا ایشان این گفتوشنود را بپذیرند، لزوم آگاهی جوانان از حداقلهای منش فردی و اجتماعی سیاسی رهبری از یکسو و نیز ابطال شایعات اصحاب خدعه از سوی دیگر بوده است که لطف ایشان را سپاس میگوییم.امید است با ادامه این رشته از گفتوگوها بتوانیم جرعهای از دریا را به کام تشنه شیفتگان نور فرو ریزیم.
.................................................
* پیشنیه ارتباط جنابعالی با رهبر معظم انقلاب به کدام مقطع زمانی برمیگردد و چگونه تداوم و توسعه یافت؟
نوشته شده توسط : م-ب
یکی از اساتید حوزه و دانشگاه گفت: آیتاللهالعظمی بهاءالدینی مقام معظم رهبری را «ودیعةالله» میدانستند.
به گزارش خبرگزاری فارس ، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شامگاه پنجشنبه در مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در شبستان امام خمینی حرم مطهر حضرت معصومه (س) در سخنانی با بیان اینکه کسی که نگران عاقبت به خیری باشد از آسیبهای دینداری مصون میماند، غرور و یأس را از آسیبهای دینداری برشمرد و گفت: ابلیس مدام در تلاش است که انسانها را یا مایوس کرده و یا دچار غرور کند.
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط : م-ب
نوشته شده توسط : م-ب
هفتهی گذشته و در دومین جمعهی ماه مبارک رمضان، حضرت آیتالله خامنهای، میزبان خانوادههای همسایهی بیت رهبری بودند. این مراسم ساعتی پیش از اذان مغرب آغاز شد و با اقامه نماز جماعت و صرف افطار به پایان رسید. آنچه در پی میآید، گزارشی است از این دیدار.
محمدهادی فکری
«امروز فقط همسایهها... فقط اونایی که کارت دعوت دارند...» یکی از بچههای حفاظت این را گفت و دستش را گرفت جلوی من که یعنی برگرد. تا قبول کند که من هم قرار است امروز با همسایهها مهمان رهبر باشم، نیم ساعتی طول کشید.
نوشته شده توسط : م-ب
صدای شیپور جنگ به صدا درآمده ، پس چرا بعضی ها نمیشنوند؟!
گویی گوششان معیوب است . از زبانشان میشود فهمید که چشمشان کار
میکند ولی نمیبینند.
این بار کفار به محاصره اکتفا نکرده اند ، بلکه سعی در ازهم پاشی
وحدت مسلمین دارند .حرامیان نقشه ها کشیده اند و تحریم ، یکی از آن
هاست . اما این بار نیازی نیست موریانه عهد نامه های ظلم را بخورد ،
چرا که تحریمات به حمد الهی ، ذره ای تاثیر نخواهند گذاشت و این ،
دلیل آن همه دست و پا زدن برای تفرقه انداختن بین مسلمین است.
درست است که عده ای کم خرد ،کم آوردند و پرچم سبز را به نشانه
تسلیم بالا بردند ، ولی مگر ما ، مای اکثریت ، مرده ایم که اجازه دهیم
خون هزاران هزار شهید ، از صدر اسلام تا کنون ، پایمال دنیا پرستان
شود .
ما دیگر اجازه نمیدهیم اماممان تنها بماند، چرا که راهمان را از ابتدا ،
از کوفیان جدا کرده ایم ، پس تا آخر راه ، همان راه شهدا ، همان راه
سرور شهیدان ، همان صراط مستیم ، راه ماست.
نوشته شده توسط : م-ب
آنچه در پی میآید یکی از خاطرات آیتالله خامنهای است که پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز رحلت حضرت امام (ره) منتشر میکند:
خدا مىداند که در طول این دهسال، فکر چنین روزى، همیشه دل ما را لرزانده بود. نمىدانستیم دنیاى بدون «خمینى» چگونه قابل تحمل است. به همین خاطر، چندین بار به ایشان عرض کردم: دعاى بزرگ من در پیشگاه خدا این است که من قبل از شما بمیرم.
در همان روز تلخ که حال امام مساعد نبود، من جمعى از اعضاى شوراى بازنگرى قانون اساسى را دعوت کردم و به آنها گفتم که حال امام خوب نیست؛ کار بازنگرى را قدرى تسریع کنیم و مژدهى اتمام آن را به ایشان در بیمارستان بدهیم تا دل امام شاد شود. واقعاً از تصور آن چیزى که ممکن بود پیش آید، قلب من مىلرزید؛ صدایم شکست و نتوانستم حرفم را تمام کنم...
سخنرانى در مراسم بیعت فرماندهان و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 17/03/1368
نوشته شده توسط : م-ب
دخترک 8 ساله بود، اهل کرمان. موقع بازی در کوچه بود که با اتومبیلی تصادف کرد. ضربه آنقدر شدید بود که به حالت کما و اغما رفت. حال زهرا هر روز بدتر از روز قبل می شد. مادرش دیگر نا امید شده بود. دکترها هم جوابش کرده بودند.
دکتر معالجش -دکتر سعیدی، رزیدنت مغز و اعصاب- می گوید: زهرا وقتی به بیمارستان اعزام شد ضربه شدیدی به مغزش وارد شده بود. برای همین هم نمی توانستیم هیچگونه عملی روی او انجام دهیم. احتمال خوب شدنش خیلی ضعیف بود.در بخش مراقبتهای ویژه، پیرزنی چند هفته ای است که بر بالین نوه اش با نومیدی دست به دعا برداشته است.
این ایام مصادف بود با سفر رهبر انقلاب به استان کرمان. ولی حیف که زهرا با مادربزرگش نمی توانستند به استقبال و زیارت آقا بروند. اگر این اتفاق نمی افتاد، حتماً زهرا و مادر بزرگش هم به دیدار آقا می رفتند، اما حیف ....
خود مادر بزرگ ماجرا را اینطور تعریف می کند: وقتی آقا آمدند کرمان، خیلی دلم می خواست نزد ایشان بروم و بگویم: آقاجان! یک حبه قند یا ... را بدهید تا به دختر بیمارم بدهم، شاید نور ولایت، معجزه ای کند و فرزندم چشمانش را باز کند.
نوشته شده توسط : م-ب
دیشب این طبع، بیقرار شما
خواست عرض ارادتی بکند
دست کم از دل شکستهتان
واژههایم عیادتی بکند
***
چشم بد دور، عمرتان بسیار
کس نبیند ملالتان آقا!
ما نمردیم خون دل بخوری
تخت باشد خیالتان آقا!
***
چیست روباه در مصاف شیر؟!
چه نیازی به امر یا گفته؟!
تو فقط ابرویی به هم آور
میشود خواب دشمن آشفته
***
هست خاموشیات پر از فریاد
در تو آرامشی است طوفانی
«الذی انزل السکینه» تو را
کرده سرشار از فراوانی
***
واژهها از لبت تراویدند
پرصلابت، پرعاطفه، پرشور
آفریدند در دل مردم
عزت، آمادگی، حماسه، حضور
***
این حماسه همه ز یمن تو بود
گرچه از آن مردمش خواندی
رهبرا! تا ابد ولی محبوب
در دل عاشقان خود ماندی
***
سهم دلدادگان تو سلوی
قسمتِ دشمنان تو سجیل
رهبری نیست در جهان جز تو
که ز امت چنین کند تجلیل
***
نسل سوم چو نسل اول هست
با شعف با شعور با باور
جاری است انقلاب چون کوثر
هان! «فصل لربک وانحر»
***
گرچه در باغ سینهات داری
لطفها، مهرها، محبتها
گفتی اما نمیروی چو حسین
تا ابد زیر بار بدعتها!
***
ناگهان در نماز جمعه شهر
عطر محراب جمکران گل کرد
بغض تو تا شکست بر لبها
ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد
***
جان ایران! چه شد که جانت را
جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان
اشک ما را چرا درآوردی؟!
***
جسم تو کامل است، ناقص نیست
میدهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد...
رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!
شعر از : حجتالاسلام جواد محمدزمانی
نوشته شده توسط : م-ب