سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

نظر دکتر شریعتی درباره «ولایت فقیه» چه بود؟

چهارشنبه 90 مرداد 5 ساعت 11:19 صبح

به گزارش رجانیوز، امیرحسین ثابتی در وبلاگ شخصی خود نوشته است:

29 خرداد 90، سی و چهارمین سالگرد مرحوم شریعتی است. شخصیتی که به اندازه کافی موافق و مخالف داشته و دارد و همیشه یک پای دعواهای سنتی سیاسیون و روشنفکرن 3 دهه پس از انقلاب بوده است.

طبیعتا شریعتی نه بدون اشتباه بوده و نه 100% باطل، اما جدای از همه این مباحث که فرصت جداگانه ای می طلبد به نظر می رسد هنوز بخش هایی از تفکر وی که برای نسل امروز قابل استفاده می باشد ناشناخته مانده است. لذا بخشهایی از اشارات مسقیم وی پیرامون مبحث "ولایت فقیه" عینا نقل می شود:

 با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم می راند و مردم، از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب می کردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او می پرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار می شود و دوران انتصاب پایان می گیرد و عصر انتخاب فرا می رسد.

" توقیع (فرمان) ِ مشهور امام –که پیش از ورود به دوران غیبت بزرگ صادر شده است- نظام ویژه ای را که جانشین ِ نظام ِ امامت می شود ، بدین گونه اعلام می دارد:

"فَامّا الحَوادث الواقِعَه ، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا ، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم"
"اما دربار? پدیده ها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع می یابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما ، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید ، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان"

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


جوان از منظر مقام معظم رهبری

چهارشنبه 90 مرداد 5 ساعت 11:14 صبح

مهمترین نیاز جوانان

راجع به نیازهای جوانها زیاد صحبت می شود؛ من گفته ام، قبل از من هم گفته اند؛ اما می دانید از نظر من مهمترین نیاز جوانان چیست؟
نیاز عمده ی جوانان، هویت است؛ باید هویت و هدف خودش را بشناسد: باید بداند کیست و برای چه می خواهد تلاش و کار کند. دشمن می خواهد هویت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه ی بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همه سو می تواند بگذارد؛ همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن می آید. امروز برنامه ی دشمن نسبت به شما جوانها این است؛ خیلی باید بیدار باشید.

جوان ازمنظر آفتاب

کسانی این طور وانمود می کنند که نسلی که دارد روی کار می آید –که اصطلاحا به آن (نسل سوم انقلاب) می گویند- پشت کرده به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتناب ناپذیری این طور خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد می کنم. نه این که من عوامل فساد برانگیز فرهنگی را نمی بینم یا نمی شناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره، اینترنت، رمانها، فیلمها، آهنگها و حرفهای فاسد کاملاخبر دارم و آنها را دست کم نمی گیرم.
... اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیب پذیر و شکننده نیست؛ این را بد فهمیده¬اند.
... امروز جوان ایرانی، آگاه، با معرفت، بصیر، سیاسی و اهل تحلیل است؛ و از همه بالاتر با ایمان است ... جوان که پرورش یافته¬ی دوران انقلاب است، از معرفت دینی برخوردار است، ایمانش هم ایمان عمیقی است؛ البته احتیاج دارد که تغذیه¬ی معنوی و فکری دایمی شود. ابزارها و فعالیتها و کارهای فرهنگی باید در اختیار جوان قرار بگیرد. روحانیون خوشفکر و دانشگاهیان مؤمن باید در مقابل ایمان جوانان احساس مسئوولیت کنند.(1)

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


مشک ارادت

چهارشنبه 90 تیر 15 ساعت 7:4 عصر

از ویژگی های منحصر به فرد ابوالفضل العباس (ع) ،ولایت پذیری بی چون چرای ایشان بود ،تا آنجا که ،ولایت پذیری با نام عباس (ع) رنگ حقیقت پیدا کرد.در تمام زندگی خود نه یک قدم جلوی ولی خود گام بر میداشت ونه یک قدم پشت سر ایشان،زیرا میدانست رمز سعادت ابدی بشر  و آنچه که تمام پیامبران ،امامان،عارفان و زهاد در پی ابلاغ آن به مردم ، تمام زندگی خود را خرج کرده اند این بوده است که باید پا به پای ولی خود عمل کرد تا از هر آسیبی مصون ماند.این چنین بود که مامیدیدیم،هیچ عملی را بدون رضایت ولی خود انجام نمیدادند.تا وقتی امام حسن (ع) زنده بودند روی کلام ایشان هیچ حرفی نمی زدند و وقتی امام حسن (ع) به شهادت رسید واین مسئولیت بزرگ را به برادرشان امام حسین (ع)واگذار کردند می دیدیم که ایشان چگونه در برابر امر خداوند سر تسلیم فرود آورده ،مطیع و گوش به فرمان امام حسین (ع) بودند .نمونه عینی آن ،زمانیکه  تابوت امام حسن (ع) را در تشیع جنازه ایشان تیر باران کردند حضرت  ابوالفضل (ع) دست به شمشیر بردند اما امام حسین (ع) فرمودند :عباس جان شمشیرت را غلاف کن نباید در این مراسم خونی ریخته شود ،و ابوالفضل العباس  (ع)بی هیچ چون وچرایی عطاعت کردند و در برابر خواسته ولی زمانشان  سر تسلیم فرود آوردند ،این تسلیم َ بی چون و چرا حضرت عباس (ع) به طور شگفت آوری   در کل طول عمر ایشان جلوه نمایی می کند .همین چیزی که متاسفانه در جامعه ی ما به ندرت می بینیم .از گدای سر کوچه  گرفته تا وکلا ،وزرا و رئیس جمهور ،همه فکر می کنند که بیش از ولی زمان خود می فهمند و هر کس  برای خود اظهار نظری می کند ،وکاری را که  به اصطلاح خود فکر میکند  درست است انجام می دهد و کسی  نیست که به این ها بگوید  بندگان  خدا یعنی ولی زمانمان ،آقا و اماممان خامنه ای به اندازه ی من و شما  نمیداند که هر که برای خود  راهی را در پیش گرفته و میروید؟
آی مردم و آی مسئولان  بلند پایه ،بدانید ،حتی اگر هدفتان  و عملتان خیر باشد  تا وقتی که  ولی  از این عمل شما رضایت نداشته باشد  آگاه باشید که در تباهی آشکار  هستید .
بیایید و با بصیرت ببنیم این اطاعت عاشقانه حضرت ابوالفضل العباس (ع) از ولی زمان خود را .
در عاشورا وقتی حضرت عباس با شوق بسیار می خواستند به میدان بروند، ولیشان امام حسین (ع) سر راه ایشان را گرفتند و گفتند :عباس جان تو حالا به میدان نرو ، تو فعلا وظیفه ای دیگر داری به کنار چادرها بازگرد و از زنها و بچه ها محافظت کن .حضرت ابوالفضل (ع )با شوقی مضاعف از آنچه برای رفتن به میدان داشت برای انجام دستور و امر ولی خود از راه خود بازگشت .
آری این است ولایت پذیری حقیقی ،به امید روزی که هریک از ما انسانی ولایی باشیم .

 


نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


مثل مقداد، چشم در چشم مولا داریم

سه شنبه 90 تیر 7 ساعت 9:9 عصر

محمد حسین صفار هرندی وزیر سابق ارشاد و مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه چندی پیش در جلسه رونمائی از کتاب معارف انقلاب به روایت گفتگوئی میان خود و رهبر معظم انقلاب پرداخت که شنیدنی و درس آموز است:
 
«در یکی از دیدارهائی که همراه چند نفر از خواص خدمت رهبر انقلاب رسیده بودیم،خدمت آقا عرض کردم در جلسات پرسش و پاسخ دانشگاه‌ها و در مواجهه با جوانان، عمدتا این سؤال از سوی این عزیزان مطرح است که در برابر وقایع ریز و درشت که دل‌ها را می‌لرزاند تکلیف ما چیست؟ ما جوابی می‌دهیم که می‌خواهیم اینجا عرض کنم و نظر حضرتعالی را دریافت کنم.
پاسخ ما اینست که بهترین راه یادآوری ماجرای روزهای پس از رحلت پیامبر و حادثة تلخ هجوم به خانة نبوت و یادآوری لحظاتی است که مولا را به بند کشیدند و می‌خواستند به اجبار پای بیعت ببرند در میان یاران مولا که دست به شمشیر برده بودند کسی مثل مقداد وجود دارد که رفتار او درس ماست. وقتی امام علی(علیه‌السلام) با اشاره‌ای فرمود که الان وقتش نیست و شمشیرها را غلاف کنید همه شمشیرها به غلاف برگشت اما فرق مقداد آن بود که همزمان با غلاف کردن، دست بر قبضه داشت و چشم در چشم مولا داشت تا مبادا لحظه‌ای ولی‌ امر اراده کند و او غفلت کند و آماده جانفشانی نباشد.

در این لحظه مقام معظم رهبری با لبخندی متین فرمودند: «حالا که بسیاری نمی‌توانند چشم در چشم ولی داشته باشند چه باید بکنند؟ حالا الان که افراد نمی‌توانند کنار امام خود باشند چه باید بکنند؟»و خودشان پاسخ فرمودند:

«این مشکل را با بصیرت می‌شود حل کرد. این همان چیزی است که بارها گفته‌ام؛ به جوانان کلید رازگشا و معیاری بدهید که در هر لحظه از عمر سیاسی اجتماعی خود تکلیف خود را بدانند و تشخیص تکلیف در لحظه‌های دشوار انتخاب با استناد به معارف ناب امام و انقلاب میسّر است.با بصیرت می شود نظر ولی و امام را فهمید و انگار که چشم در چشم او دارید».

منبع : خبرگزاری شبستان


نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


از امــام تـا امـــام

شنبه 90 خرداد 14 ساعت 1:1 صبح

قبل از انقلاب اسلامی کشورما را خفقان فرا گرفته بود وچیزی جز پلیدی دیده نمیشد،جور و بیداد در کوچه های شهر رژه میرفتند و کسی حق اظهار نظر نداشت،همه ی مردم به جز شاه و اطرا فیانش رعیت به حساب می آمدند، اما این جمله فقط گفتنش آسان است و در تفسیر باید گفت اوج حقا رت و پستی ،به طوری که کسی اختیار جان و مالش که هیچ حتی ناموس خود را هم ندارد .اوج خوشبختی ا ین رعیت آن روزی بود ،که شاه برای این که ایران را کشوری آباد وتمدن یافته به اربابان آمریکایی و انگلیسی اش معرفی کند، شروع میکرد به رسیدگی مردم، در مدرسه ها میوه توزیع میکرد،به مشکلات مردم رسید گی میکرد و نارضایتی مردم را از این وضع با کمی پول از بین میبرد،این ماجرا ادامه داشت تا اربابان رضایت کامل خود را از وضع موجود اعلام کنند،وزند گی برای مردم دوباره روز از نو، روزی از نو....
آیا این بود کمال انسا نی وآنچه انسان در پی اش بود؟
تا اینکه خورشید در ایران دوباره طلوع کرد وتمام دل های یخ زده را ذوب،نوری طلوع کرد که تاقت دیدن مردم سرزمینش را در این وضع نداشت ،وباتمام وجودش و با تدبیر بی بدیل خود ،کاری کرد که این مردمی که تا دیروز اجازه تصمیم گیری برای خود را نداشتند حالا فرزندان نوجوانشان پشت تریبون کوچک مدرسه به اظهار نظر در مورد مسائل مملکتی می پرداختند.کشوری که تا دیروز هیچ چیز از خود نداشت حالا شده بود خود کفا!خلاصه ی ماجرا اینکه امام روح الله به این سرزمین خشکیده و تشنه حیاطی دوباره بخشید.
تا اینکه روزی چراغ کشورمان خاموش گشت و امام روح الله از میان ما رفت ، اندوه بسیار بود به خاطر پرواز جانگداز امام روح الله، اما چشم ها برق میزد به خاطر انتخاب به جای خلف صالح ایشان امام خامنه ای.
بعد از آن پرواز ملکوتی ،امام خامنه ای شد سکان دار این مملکت وحقیقتا هم چه سکانداری.....
30 سال از انقلاب گذشت واین زمان دوره ای درخشان بود برای ملت ایران،ایران سال 90 با ایران سال 57 خیلی تفاوت داشت،دیگر قله ی افتخاری نبود که به دست نبوغ ایرانی فتح نشده باشد .
در این 30 سال چه رنج ها که کشیده نشد وچه جام زهرها که خورده نشد تاایران این ایران شد.30 سال از دوست ودشمن خوردیم  تا به اینجا رسیدیم ،به جایی که شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار از شنیدن نام ایران تنش به لرزه می افتد،اما آن ها هم بیکار ننشستند وهر روز دسیسه ای تازه چیدند، از تحریم گرفته تا نفوظ در عناصر مهم مملکتی، اما مگر مملکتی که امام روح الله آن را ساخته با این چیز ها کم می آورد.
امام روح الله خود رفت ولی برای ما چیز های با ا رزشی به جای گذاشت که اگر آن ها را پیشوای خود قرار دهیم تا ابد به مملکتمان آسیبی نخواهد رسید،بله،امام عزیز سخنان ارزشمند خود را برای ما به جای گذاشت که تاریخ همه ی این گنجینه ی عظیم را در خود ظبط کرده است وهر روز که می گذرد شاهد تحقق یافتن یکی از وعده های خمینی کبیر هستیم (تا کور شود هرآنکه نتوا ند دید).
اما امام برای ما یادگاری ارزشمند دیگری نیز به جای نهاد وآن فرزند ایشان امام خامنه ایست،در این 30 سال شاهد بودیم که این ملک با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده ولی با تدابیر اعجاب انگیز آقایمان امام سید علی، پشت همه ی این مشکلات را به خاک مالیدیم.
فتنه رفیق کهنه ی این سرزمین هر روز به شکلی نو ظاحر میشود ولی دشمن کور خوانده که خیال کرده مملکت امام زمان و فرزند زهرا به این راحتی نابود می شود.
آهن آب دیده را زنگ عوض نمی کند                                        چهره ی انقلاب را فتنه عوض نمی کند
بگوی با منافقان به کوری دو چشمشان                                       پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی کند      


نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]



رابطه شما با داماد‌تان، حاج آقا مجتبی [خامنه‌ای] چگونه است؟
ایشان اخلاقی‌ترین فردی است که من در طول عمرم دیده‌ام. در این??ـ?? سالی که با ایشان هستم هیچ وقت صدای بلند یا کلمه‌ای خلاف ادب از وی نشنیده‌ام. هیچ وقت نشد که خواهرم از ایشان نزد ما گله کنند. هیچ زمان هم منزل آنها خشک، تلخ و بی‌روح نبوده است. همانطور که می‌گوید و می‌خندد و با بچه‌ها و جوانان معاشرت می‌کند به همان اندازه جدی، پر‌کار و پر‌تلاش و درسخوان است. معمولا تا دو سه نیمه شب مطالعه می‌کند. بسیار اهل مطالعات مذهبی و اخلاقی است. در به‌ کار بردن الفاظ و اظهار‌نظر در مورد اقوال و اعمال افراد بسیار دقیق است. در مورد بدترین دشمنانش هم منصفانه حرف می‌زند.
ایشان چند فرزند دارد؟
یک پسر دارد.
تقریبا همسن هستید؟
خیر. ایشان ?ـ? سال از من بزرگتر است.
با یکدیگر رابطه خانوادگی تنگاتنگی دارید؟
بعد از برادرانشان فکر می‌کنم رابطه ما به خاطر نسبت فامیلی‌مان زیاد است و اخیرا هم با هم در سفر خانوادگی دلچسبی بودیم.
رفت و آمد نزدیک با خانواده مقام معظم رهبری هم دارید؟
نه به آن معنی ولی در حد مناسبات فامیلی بی رابطه نیستیم اما رابطه عمیق و گسترده نداریم. مادر?ها با هم سلام و علیک خوبی دارند.
اولین بار که خبر خواستگاری فرزند مقام معظم رهبری را از خواهرتان شنیدید چه احساسی داشتید؟
من و خواهر‌هایم خیلی متعجب شده بودیم.
چرا؟
خانم آقا به طور ناشناس آمده بودند از خواهرم خواستگاری کرده بودند. مادرم گفته بود ایشان درس دارد. گفتند حالا صحبت کنیم. پدر و مادرم رفتند یک گوشه و با هم صحبت کردند. ما هم علت طولانی شدن صحبت آنها را از هم پرسیدیم. من رفتم گفتم چه خبر است؟ مادرم گفت می‌دانی برای خواهرت خواستگار آمده؟ گفتم اینکه طبیعی است. وی جواب داد نه، این بار برای پسر مقام معظم رهبری آمدند. من گفتم یعنی چه می‌شود؟ بالاخره هر برادری نسبت به آینده خواهرش حساسیت‌هایی دارد چه رسد به آنکه شوهر آینده وی بخواهد پسر مقام اول نظام باشد. از این بابت خیلی ذهنم مشغول شد.
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


سخنان رهبری درباره حضرت زهرا(س)

پنج شنبه 90 اردیبهشت 15 ساعت 12:32 صبح

به گزارش آتی نیوز به نقل از برنا برکت وجود انقلاب اسلامی ، امام راحل و مجاهدت شهیدان موجب شد تا حقیقت اسلام در ایران زنده شود و حوادث عظیم تاریخ اسلام و عاشورا در دل مردم جایگاه رفیعی پیدا کند. یکی از این برکت ها، برگزاری مراسم عزاداری دخت گرامی پیامبر اعظم(ص) حضرت فاطمه زهرا(س)به صورت مردمی و خودجوش و ناگذاری دو دهه فاطمیه(س) بوده است. به همین جهت سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره عظمت و بزرگی سرور زنان عالم ، حضرت فاطمه زهرا(س) را می توانید در ادامه بخوانید.

بشریت یکجا مرهون فاطمه‌ى زهرا (س)
فیوضات فاطمه‌ى زهرا(سلام‌اللَّه‌ علیها)، به مجموعه‌ى کوچکى که در مقابل مجموعه‌ى انسانیت، جمع محدودى به حساب مى‌آید، منحصر نمى‌شود. اگر با یک دید واقع‌بین و منطقى نگاه کنیم، بشریت یکجا مرهون فاطمه‌ى زهرا (سلام‌اللَّه‌ علیها) است - و این گزاف نیست؛ حقیقتى است - همچنان که بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم(صلّى‌اللَّه‌ علیه و آله‌ و سلّم) است. در همیشه‌ى تاریخ این‌طور بوده، امروز هم همین‌طور است و روزبه‌روز نور اسلام و معنویت فاطمه‌ى زهرا(سلام‌اللَّه‌ علیها) آشکارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد کرد.
برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم، این است که خود را شایسته‌ى انتساب به آن خاندان کنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله‌ى وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت مى‌خوانیم که ما معروفین به دوستى و محبت شما هستیم؛ این وظیفه‌ى مضاعفى را بر دوش ما مى‌گذارد(1).

معنای نا گشوده ی ذهن بشر
در باب‌ فاطمه‌ی‌ زهرا (سلام‌الله‌ علیها) است‌. برای‌ انسانهای‌ کوچکی‌ مثل‌ من‌، خیلی‌ دشوار است‌ که‌ بخواهند ـ ولو از دور ـ درباره‌ی‌ آن‌ عظمت‌ سخن‌ بگویند. ما یک‌ چیز و یک‌ خیال‌ و یک‌ تصویر و یک‌ نقش‌ در ذهنمان‌ می‌گذرانیم‌. این‌ کجا، و واقعیتها و حقیقتها ـ که‌ بسی‌ عظیمتر از ذهن‌ ماست‌ ـ کجا؟ واقعا دختر پیامبر(ص‌)، معمای‌ ناگشوده‌ی‌ ذهن‌ بشر و معارف‌ بشری‌ است‌. همه‌ی‌ انسانها را یک‌ طرف‌ بگذارید، اولیا را هم‌ در طرف‌ دیگر بگذارید. با این‌که‌ تعداد اولیا کم‌ است‌، اما وزنه‌ی‌ آنها از همه‌ی‌ بشریت‌ سنگینتر است‌. اگر ملاک‌ وزانت‌ و عظمت‌ را معرفت‌ و آگاهی‌ از حقیقت‌ عالم‌ و نزدیکی‌ به‌ خدا ـ یعنی‌ سرچشمه‌ی‌ همه‌ی‌ وجودها ـ بدانیم‌، یکی‌ از اولیای‌ خدا، از ماسوای‌ همه‌ی‌ اولیا و از همه‌ی‌ وجود منهای‌ اولیا، عظیمتر و وزینتر و باشکوهتر است‌.
وقتی‌ به‌ صف‌ اولیا و عبادالله‌الصالحین‌ نگاه‌ می‌کنید، قله‌هایی‌ وجود دارد که‌ نسبت‌ آن‌ قله‌ها به‌ بقیه‌ی‌ انسانهای‌ بزرگ‌ عالم‌ معنا، یک‌ نسبت‌ غیرقابل‌ تصور و فوق‌العاده‌ عظیمی‌ است‌. اختلاف‌، اختلاف‌ فاحشی‌ است‌. این‌ قله‌ها، همان‌ کسانی‌ هستند که‌ در تاریخ‌ نبوتها هم‌ هرجا شما چشم‌ بدوزید، از هر طرف‌ آنها را می‌بینید; مثل‌ انبیای‌ اولوالعزم‌ و بزرگانی‌ از این‌ دست‌ و در این‌ حد. اما در مجموعه‌ی‌ این‌ عظمتها و شکوهها و در بین‌ این‌ برجسته‌ترینها که‌ ذکرشان‌ برای‌ ما فقط لقلقه‌ی‌ لسان‌ است‌ و امثال‌ من‌، دل‌ و روح‌ و جانشان‌، بسیار کوچکتر و خردتر و حقیرتر از آن‌ است‌ که‌ بخواهند این‌ معنویتها را درک‌ کنند و همین‌طور از دور تصویری‌ در ذهنشان‌ دارند و آن‌ را بر زبان‌ می‌آورند ـ که‌ باز این‌ تصویر هم‌، از کلمات‌ خودشان‌ است‌ چند نمونه‌ی‌ بسیار نادر وجود دارد که‌ از حد توصیف‌ و بیان‌ بالاترند و یکی‌ از اینها، فاطمه‌ی‌ زهرا (سلام‌الله‌ علیها) است‌. فقط با پیامبر و با امیرالمؤمنین‌ می‌شود او را مقایسه‌ کرد(2).
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


نامه خواندنی مردم بشاگرد به رهبر انقلاب +عکس

چهارشنبه 90 فروردین 24 ساعت 7:9 عصر

ما مردم روستای درجگ از توابع شهرستان بشاگرد منتظر حکم و دستور مولا و مقتدایمان، نائب برحق امام زمان عجل الله تعالی فرجه هستیم که از همین روستا بلند شده و بیاییم تهران و دست نامحرمان را از سرزمین امام زمان عج الله تعالی فرجه کوتاه کنیم و از آئین مقدسمان دفاع کنیم.
به گزاش تریبون مستضعفین، حوادث پس از انتخابات ریاست‌ جمهوری دهم و قانون‌شکنی، تخریب، آدمکشی و اهانت به ارزش‌های انقلاب اسلامی توسط اندک اصحاب فتنه در طول ماه‌های پس از انتخابات به ویژه اقدام وقیحانه‌ی هتک حرمت در عاشورای حسینی، به نقطه‌ی عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی مبدل گشت و فرصتی دوباره برای بروز همدلی و همراهی آحاد ملت حول محور ولایت فقیه بوجود آورد که هیچگاه از تاریخ این کشور پاک نخواهد شد؛ تا جایی که حماسه کم نظیر حضور مردم در نه دی در کنار طومارها، بیانیه‌ها و نامه‌های حمایت گروه‌ها و اشخاص مختلف از گوشه گوشه‌ی ایران اسلامی به مقام معظم رهبری و اعلام حمایت و تبعیت از فرامین ایشان برای همیشه به نمادی از بصیرت و ولایتمندی مردم ایران تبدیل شد.
در این میان نامه‌ی اهالی روستای محروم و دورافتاده‌ی درجگ از توابع شهرستان بشاگرد به رهبری نمونه‌ای بی‌بدیل از بصیرت و ارادت مردم به رهبر معظم انقلاب و همراهی آنان با آرمان های انقلاب و امام خمینی (ره) است.
در این نامه با مردم روستای درجگ بشاگرد پرچم سرخ حسینی و ولایت رهبر معظم انقلاب را سرمایه‌های بزرگ حیات کشور دانسته‌اند و عنوان شده است:هتک حرمت و اهانت‌هایی که به این دو ارزش مقدس شده و می‌بینیم که علناً در خیابان‌های پایتخت این سرزمین مقدس به ارزش‌ها با به آتش کشیدن تصویر مبارک مولای‌مان و همچنین پرچم سیاه محرم اباعبدالله الحسین علیه السلام بی‌حرمتی می‌شود برای‌مان غیر قابل تحمل است که بنشینیم و این صحنه‌ها را نظاره‌گر باشیم.
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


ولایت از نگاه شهید آوینی

سه شنبه 90 فروردین 23 ساعت 6:54 عصر

اوایل سال 66 پس از شهادت تعدادی از همکارانمان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار داشتیم. ایشان در این دیدار خصوصی حدود یک ساعت درباره‌ی برنامه‌ی روایت فتح صحبت کردند و بیش از هر چیز روی متن برنامه‌ها تأکید فرمودند. بعد از ما پرسیدند: «نویسنده‌ی این برنامه کیست؟» شهید «مرتضی آوینی» کنار من نشسته بود. از قبل به ما سپرده بود درباره‌ی او صحبت نکنیم. ما سعی کردیم از پاسخ به پرسش آقا طفره رویم اما آقا سؤال را با تأکید بیشتر تکرار کردند. ما ناچار شدیم بگوییم «سیدمرتضی». آقا فرمودند: «این متون شاهکار ادبی است و من آن‌قدر هنگام شنیدن و دیدن برنامه لذت می‌برم که قابل وصف نیست».
مقام معظم رهبری بیش از دو یا سه بار به اتفاق بنده و جمعی از دوستان- شهید آوینی را ندیده بودند، اما یک روز که من تنها خدمت ایشان بودم، فرمودند: «جداً افتخار می‌کنم به وجود این بر و بچه‌های نویسنده و هنرمندی که در این مجموعه تلاش می کنند.» بعد اسم بردند از شهید آوینی و گفتند: «این آقای آوینی، آدم وقتی سیما و چهره‌ی نورانیش را می‌بیند، همین طور دوست دارد به ایشان علاقمند شود».

مسؤول دفتر مقام معظم رهبری وقتی در مراسم تشیع شهید آوینی حاضر شدند، به من فرمودند: «تدارک ببینید، آقا هم قرار است در تشیع شرکت کنند». گفتم: «چرا از قبل نگفتید که ما آمادگی داشته باشیم؟» گفتند: «ساعت 8:30 صبح آقا زنگ زدند و پرسیدند شما نرفتید مراسم تشییع؟ گفتیم، داریم می‌رویم؛ فرمودند: مراسم تشییع در حوزه‌ی هنری است؟ گفتیم: بله. فرمودند: من دلم گرفته، دلم غم دارد؛ می‌خواهم بیایم تشیع پیکر پاک شهید آوینی». ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


یکی از کارشناسان مسائل عراق بانقل خاطره ای در مورد آیت الله سیستانی و رفتار ایشان با اشغالگران گفت: افتخار هر

شخصیت خارجی چه آمریکا و انگلیس و ... است که یک دیدار کوتاه چند لحظه ای با آیت الله سیستانی داشته باشند و هر کدام از شخصیت های آمریکایی که تا به حال در خواست ملاقات کرده اند، اجازه ملاقات دریافت نکرده اند.

وی گفت: در دیداری که یکی از دوستان با آیت الله سیستانی داشتند، ایشان گفتند:
سلام من را به برادران برسانید من زمان آقای خمینی هر شب برایشان دعا می کردم و امروز برای آقای خامنه ای هر شب دعا می کنم، شما سلام مرا به همه برادران برسانید.
وی افزود: یکی از ملاقات کنندگان در همین حال به آیت الله سیستانی گفت : آقا شما تشریف نمی آورید که حرم حضرت ثامن الحجج (ع)را زیارت نمایید !

ایشان فرمودند: من حرم مولایم علی(ع) که در کنارم است را نمی توانم زیارت کنم، من خودم اینجایم و دلم در مشهد است.


نوشته شده توسط : م-ب

لبیک ها [ لبیک]


<      1   2   3   4   5   >>   >